عکس ازحمام بردن مهران
هفته گذشته رفتیم بازار که مانتو بخرم نیم ساعت اول مهران تو کالسکه خواب بود اما وقتی بیدار شد می می میخواست من که هنوز بلد نیستم بیرون می می بهش بدم پاساژ را گذاشت رو سرش اخرین مانتو فروش را نگاه کردم و پسندیدم فروشنده گفت خانم بیایید این جا شیرش بدید . وقتی رفتم خانه دیدم که مانتو کمی برام تنگ هست وقتی ادم نی نی داره نمی تواند خرید کند . سلام امروز مهران گلم را بردیمش حمام شد مثل دسته گل اینم عکسش فقط دختر ها نبینند که پسرم خجالت نکشد عکس با سانسور... ...
نویسنده :
میترا
13:33