خاطراتی از 5 ماهگی با عکس های 5
سلام خوشکل مامان به بهار 93نزدیک میشویم مهران مامان شما خیلی شیرین با نمک شدید خیلی دوست داشتنی از هفته پیش بگم که رفتیم خانه همکار های بابا جون برای دیدن نی نیش که همه بیشتر شما را میدیدند یکی از دوستان بابام میگفت که من ببرمش تو اتاق لپ هایش را گاز بگیرم یکی دیگه میگفت که این شبیه خارجیهاس و یکی میگفت که چقدر زشته وبعدشم شما از اول مهمانی نق زدید تا خوابتان کردیم تا بیدار شدید و دوباره نق زدنت شروع شد فقط بغل ما و مامی جون بودید که ارومتان کنیم جمعه از طرف عمو جان پارک دعوت بودیم شما از اول شروع به پیپی کردی تو ماشین ودوباره تو پارک باکمک زنمو شما را عوض کردم به شما خیلی خوش گذشت بچه خوبی بودید شب برگشتیم خانه...
نویسنده :
میترا
15:31