مهران گلی و خاطراتش

سلام خوشکل مامان.

مهران گلی ماشاالله به جونت همه فامیل میگن چقدذ مهران مظلوم هست میگن صداش در نمیاد منم میگم اره خیلی خوبه فقط بی سر و صدا داره خرابکاری میکند 

فامیل ها میگند که خیلی خوبه مهران کار بچه ها ندارد منظرشان این که نمیری بچه ها را بزنی 

خانه ای فامیل ها که میریم شما بلند نیشید میرید همجا سرک میکشید همه اتاق ها را نگاه میکنی انگار که معمار هستید 

این چند هفته چند تا مکه ای داشتیم  شبها میرفتیم مهمانی پلو خوری.....

مهران گلی چند شب پیش ساعت 11 بیدار شدی و هی گریه کردی هی گریه کردی بابا جلیل هر جور بود ساعت 1 بامداد خوابت کرد دوباره ساعت 2 نصف شب بیدار شدی و دوباره گریه کردی و اشک میرختی باباجلیل دوباره شما را خواب کرد دوباره ساعت 4:30 نصف شب بدار شدی و دوباره گریه کردی من گفتم دیگه چاره ای نیست باید ببریمش دکتر ساعتذ5 صبح بردیمت دکتر متخصص اطفال به دکتر گفتیم دیشب تا حالا داره گریه میکتد معاینت کرد و گفت گوشش سمت راست چرک دارد و برای شما دارو نوشت و ساعت 6 ثبح رفتیم خانه مامی جون و دیگه انجا خوابیدیم. 

مهران گلی از کارهای بدت بگم چند وقت هست یاد گرفتی چیزی پرت میکنی.....

مهران گلی شعر گل گل گل برات میخونم شما بعد از من شروع میکنی میگی گ ل کل گل. هی. تکرار میکنی

مهران جان از شما میپرسم غورباقه چه صدای دارد میگی غو

میگم اردک چه صدایی دارد ککوککککو

میگم مهران دستت را بده گازت بگیرم همان وقت دستت را میکنی تو دهنت یعنی خودت رای گاز خودت میگری

مهران جان وقتی بهت بگم برو مثلا گوشیمرا بیار با سرعت میری و میاری یا هر چی که بگم زودی میاری و به ما میدی

مهران گلی رقصیدیدنت خیلی خوب شده تا صدای اهنگ میشنوی زودی بلند میشی و میرقصی و هی خودت میگی نای نای نای

مهران تا صدای قران میشنوی بلند میشی وو میکی الله ما باید بهشما جانماز بدیم و شما شروع به نماز خواندن میکنید

مهران جان از وقتی بابا جلیل برای تولدم  که ابان بود گوشی ال جی 3 خریده کم تر میتونم بیام. به وبلاگت سر بزنم..