مــــــــــــهـــــــــــــــــــرانمــــــــــــهـــــــــــــــــــران، تا این لحظه: 10 سال و 6 ماه و 17 روز سن داره

پــــســـرم تـــــاج ســــرم مهران

خدا حافظ کوکو( شیر)

1394/2/30 15:58
نویسنده : میترا
876 بازدید
اشتراک گذاری

سلام مهران جان خوبی؟؟؟؟

دوستان مهران به شیر میگه کوکو و من هم از کلمه کوکو استفاده کردم

مهران جان 5 اردیبهشت بود ظهر به شما کوکو(می می) دادم بجای صبحانه بعدش. روی کوکوها چسب زدم که دیگه شما نخواسته باشید کوکو بخورید سر ظهر بود امدید که کوکو بخورید که دیدی کوکو مامان اف شده بهت گفتم بهش دست بزن که ترسیدید و دست نزدید چند دقیقه یک بار امدید و یه نگاهی به کوکو میکردید و میرفتید برای ظهر خوابیدن من رفتم اتاق بالا تا شما من را نبینید تا بخوابید که مامی جون شما را خواباند روز اول اصلا طرف کوکو نیامدید و بهانه ای کوکو هم نکردید شب شد وقت خواب رفتی تو بغل بابا جلیل و خوابیدی و شب که شد تو خواب کوکو خواستید و من هم به شما تو شب که خواب بودید کوکو دادم تا 22 اردیبهشت. شبها به شما کوکو دادم هر شب یک بار تا دوبار به شما کوکو میدادم

شب 23 بود که خانه ای مامی جون خوابیدیم گفتیم امشب همه باید بیدار باش باشند. دایی اتاق بالا خوابیده بود بابا جلیلم تو اتاق شما هم پیش من و مامی جون باباجون هم شب کار و سرکار بود

به شما غذا و میوه و یکی موز دادم که راحت بخوابی ساعت 12 شما خوابیدید و ساعت 6:45 صبح بیدار شدید ومن به شما سیب و اب دادم بعدشم به شما گفتم باباجلیل تو اتاق هست شما هم بلند شدید رفتید تو اتاق پیش باباجلیل خوابیدید

شب های بعد یک بار تو شب بیدار میشی ساعت 4 صبح یا 5 صبح بیدار. با گریه و من به شما سیب یا موز میدم همراه اب و ابمیوه بعدشم میایی بغلمان و میخوابی

دو شب هست میذارمت تو تخت خودت و میخوابی

مهران جان بیشتر شبها میذیم پارک شما بازی میکنی و یکی موزم به شما میدم میخورید. و بعدش میریم خانه و باباجلیل شما خواب میکند

مهران جان غذا خوردنت کمی بهتر شده علاقه هم پیدا کردی که خودت قاشق دست بگیری و بخوری ........

مهران جان پنج شنبه 24 اردیبهشت 20 ماهگردت بود 

مهران بعو از حمام حوله نو پوشید خیای خوش حال شده بود این دو عکس از بعد از حمام

 

 

 

اینجا بهت کفتم دستترا بیار جلو شما هم دستتان را اوردید جلو

 

 

مهران از صندلی میره بالا و بعدش میره رو میز میشینه

پسندها (4)

نظرات (4)

نازنین
30 اردیبهشت 94 20:19
♥♥ مه آ سا ♥♥
31 اردیبهشت 94 2:39
آقا کوچولو شما چه قدر نازی از همین راه دور میبوسمت عزیزم من آپـــــــــــــم لطفا بیا پیشم و برام نظر بده عزیزم
مامانی امیرحسین جونی
1 خرداد 94 16:21
آفرین میترا جون چه قدر خوب بوس واسه مهران گلی
مامان نيوشا
4 خرداد 94 16:51
سلام عزيزم مطلب گذاشتم نظر يادت نره