از دست دادن پدر بزرگم
مهران نمی دونم از چی بنویسم ....
دلم گرفته 8 خرداد 94 پدر بزرگ مهربانم در سن 88سالگی را از دست دادیم....
پدر بزرگی که همه بهش میگفتند آبا در خانه باز بود. هر پنج شنبه شب خانه ابا بودیم و . پدر بزرگم با این که پیر بود اگر هر وقت خانه اش هیچ وقت نمیگفتی هیچی نگی حرف نزنید خسته هسام زودی برید خانه بعضی وقت ها تا ساعت 1 بامدادم خانه اش میماندیم هیچی نمیگفت بس که مهربان بود . چه روزهای خوبی داشتیم . .......
مهران جان ابا خیلی بچه ها را دوست داشت مخصوصا شما را. ......
بابابزرگم پدر شهید بود خیلی مرد بزرگی بود ....
بابا بزرگم دست خیر داشت تا حالا چقدر کمک به مسجد مهدیه مدرسه و غیره ....
و اخر هر ماه میرفته پیش امام جمعه زکات و خمس پولش را میداده....
از دست دادن پدربزرگم خیلی برایمان سخت هست.....
روحش شاد.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی