مهران
سلام مهران جان خوبی
مهران جان ماشاالله خیلی شیطون شدی خیلی هم بلا دورت بگردم
حرف زدنت هم بهتر شده اگر کلمات را غلط میگی اما حرف زدنت خوبه
مهران جان وقتی حرف میزنی تو بینی حرف میزنی و ما از دست شما میخندیم
مهران جان با لحجه و کلمات یزدی صحبت میکنی مثلا میگی اینوکا اینوکا یا گونده
مهران جان یک ماه هست شعر عمو زنجیر باف را برات میخوانیم و شما جواب میدی. عمو زنجیر باف شما هم میگید بله زنجیر من را بافتی بله پشته کوه انداختی بله بابا امده چی چه ......
مهران جان هفتی که پدر بزرگم فوت کردند ما یک هفته خانه یشان بودیم ان یک هفته به ما بد گذشت و به شما خیلی خوش گذشت همش بیرون در با بچه ها بود
خانه باباحاجیم قدیمی هست حیاط وسط هست و دور تا دور خانه یشان اتاق هست به همین دلیل یک هفته پوش کشیده بودند که افتاب نباشد. و روز اخر پوش را جمع کردند و شما هم همش تو افتاب بودید بعد ظهر شما دوبار اسهال شدی و ابریزش بینی و اخر شبم تب کردید. شنبه صبح بردیمت دکتر که گفت ویروسی شده و به شما دارو داد مهران جان حدود 4روز هست شما غذا نخوردید و خیلی لاغر شدید
مهران جان مامان خیلی دوست داره .......