مهران و ده ماهگی و داستان سر انگشتهای دستش با عکس
سلام مهران جان مهران عزیزم امروز 10 ماه پنج روزت هست بخشش دیر میایم ماهگردت را تبریک بگم حالا میگم
10 ماهگردت مبارک ..................
مهران چند روز پیش رفتیم خانه بهداشت شما را وزن و قد گرفتند وزنت 9500 و قدت 76 بود و گفت که همه چیزت خوب هست ..................
مهران جان خیلی شیرین کاری میکنی خیلی خودت را برای ما لوس میکنی یکی از کارهایت دهنت راباز میکنی و صورت ما را میکنی تو دهن و دندانهایت را میزنی ما یعنی داری ما را بوس میکنی .................
مهران جان تو 9 ماهگی کنترل را میگرفتی به طرف تلوزیون امروز امدی کوسن را برداشتی به طرف کاسکویمان گرفتی که کاسکویمان بیاد روی کوسن پیش شما این کار را از ما یاد گرفتی ...................
مهران جان موتور کوچلوت را اوردم برات خانه مادر جون شما خیلی بهش علاقه دارید دست میگری به فرمانهایش موتور جلو میره و شما هم تند تند قدم برمیدارید از این ور حال به ان ور حال میرید و ذوق میکنید ................
کار دیگه با این موتور میکنید پایت را خم میکنی میذاری روی موتور کمی تلاش میکنی و اخر سر میشینی روی موتور و برای پیاد شدنم پایت را خم میکنی سعی میکنی واخر سر پیاده میشی و با موتور راه میری ...................
مهران جان وقتی میریم تو حیاط یا بیرون با دست بیرون را نشان میدی و حرف میزنی که ما نمیفهمیم چی میگی ......
مهران دیشب بابا دست را نگاه کرد و گفت ناخنهایش قرمز و انگشتهایت ورم دارد ما خیلی نگران شدیم گفتم فردا ببرمت دکتر..............
شما داشتی بازی میکردی من ارام ناخنهای شما را فشار میدادم شما غش گریه خیلی دستت درد میکرد شب امدم خوابت کنم دیدم تو خواب گریه میکنی و ارام نمیشی و من همراه شما گریه تا حالا بخاطر سرماخوردگی یا تب گریه نکرده بودم خیلی ترسیده بودم میترسیدم چیز بدی باشد .زنگ خانه مامی جون زدیم گفتم اماده بشید مهران را ببریم دکتر دستش بیشتر ورم و افونت کرده راه افتادیم ساعت 1:30 بامداد بود رفتیم کلینیک تخصص کودکان دکتر شما را دیده گفت چیزی نیست زخم شده دستش شاید تو خاک رفته به همین دلیل چرک کرده ما گفتیم هر دو دست چرا که گفت بعضی وقتها یک دست چرک کند ان یکی دست هم چرک میکند و برای شما دارو و پماد داد...............
اما دیشب خیلی حرص کردیم که نکند چیزی بدی باشد اما خدا را شکر به خیر گذشت ............
29/4/1393
مهران در حال موتور سواری
مهران وقتی کوسن را برداشت تا کاسکویمان بیاد روی کوسن
ن
مهران وقتی با شیشه حریره میخوره البته صورتش بیشتر ازخودش میخوره