مــــــــــــهـــــــــــــــــــرانمــــــــــــهـــــــــــــــــــران، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 15 روز سن داره

پــــســـرم تـــــاج ســــرم مهران

پــــــســــــــــرم گل پسره پسرم تــــــــــاج ســـــــــرم

1392/12/8 13:13
نویسنده : میترا
349 بازدید
اشتراک گذاری

سلام بر مهران گلم و دوستانم که احوال پرس ما هستند مهران بعداز دوهفته خدا را شکر خوب شد 

کارهای مهران که این چند وقت انجام میده 

و مهران که خیلی بغلی شده کتف و کول ما خیلی درد میکند.دلقک مهران پستونک خور حرفه ای شده ای کاش میشد بهش کمتر پستونک دادناراحت مهران  از صبح که بیدارمیشه گردن وکتفش را از زمین بلند میکنه و تکیه بر یک دست که بشیند برای لباس تنش کردن یک دستش را که گرفتیم دیگه مهران کامل ایستادهنیشخند خوشکل مامان اصلا از شلوغی خوشش نمیاد مهمانی که میرویم باید همش بغل باشند و تو مهمانی صدا کرکرش خانه را پر میکند خوبه که هر هفته ما خانه پدربزرگم میرویم وهمیشه انجا شلوغ هست خیال باطلبا این حال مهران از شلوغی خوشش نمیاد مهران که چهار ماه و هیجده روزش بود شیرم کم شد به همین دلیل بادوم جوش براش شروع کردم و روزی یک بادوم بهش میدم و حالا دوباره شیرم مثل قبل خوب شده با این حال بهش بادوم میدمهورا  مهران  وقتی براش شعر میخوانیم انهم با ما میخواندنیشخند امممممممممممم این جور صدا از خودش در میاورد همراه ما میخواند قهقههتا میخواهم پای لپ تاپ بشینم مهران گلم بیدارمیشه و من دیگه باید مهران رابغل کنم  وبگیرمش و گرفتنش سخت شدهلبخند

هفته ای که گذشت شهر ما برف امد که این برف من که هفت سالم بود امده بود تا حالا هوراکه ما در برفها خوابیدیم   گشت زدیم   برف خوردیم   برف بازی کردیم   و مهران را برای اولین بار به پارک کوهستان بردیم در کل خیلی به ما خوش گذشتچشمک

مهران جان خیلی دوست دارم خیلی عاشقت هستم تو هستی دردانه ای من

کل پسرم تاج سرم

دوست دارم 

بعدا عکس ی مهران  رااماده کردم میذارم

امروز مهران 4 ماه و 24 روزت هست 

پسندها (1)

نظرات (13)

مامان کوثری
19 بهمن 92 20:17
طراحی و چاپ تقویم سال1393 با عکس اختصاصی کودک شما طراحی و چاپ انواع تگ هفت سین کارت طراحی و چاپ پستال های عید نوروز با عکس کودک طراحی و چاپ انواع تم های تولد با طراحی های متفاوت طراحی انواع کلیپ های تولد و جشن ها و مراسم کوچولوهای گلتون و همچنین تهیه کیت های تندیس دست و پای کودک خدمتی جدید از تم پارتی http://tempari.blogfa.com حتما از طرح ها و نمونه کارهای ما دیدن کنید
مامان عليرضا
20 بهمن 92 15:46
آفرين خاله جون معلومه ديگه داري بزرگ ميشي. ماماني الان حالا بابت كار با لب تاب هنوز راحتي بذار چهار دست و پا راه بيفته!من الان وقتي عليرضا بيداره عمراً بتونم با لب تاب كار كنم هر جاي خونه كه باشه تويه چشم به هم زدن خودشو بهم ميرسونه
میترا
پاسخ
اره دیگه مردی شده . بله این که الان راحت هستم
مامان آوا
21 بهمن 92 0:35
سلام خانومی کجایی؟خیلی کم پیدایی گلم مهران عزیزم رو ببوس
میترا
پاسخ
سرمان خیلی شلوغ هست . حتما
دخملي تنها دليل زنده بودنم...(لي لي)
21 بهمن 92 2:53
کسانى را مى شناسم که با صداى بلند دعا مى خوانند ولی دستشان به ستاره اى نميرسد، اما کسانى هستند که بى دعا به خدا دست ميدهند... دست دادن باخدا را برایت آرزو میکنم.
میترا
پاسخ
دخملي تنها دليل زنده بودنم...(لي لي)
21 بهمن 92 2:54
اي جونم آقا پسر چه روز به روز آقاتر ميشه هااااا.... خداروشكر كه سرماخوردگيت خوب شد عزيزم انشالله ديگه مريض نشي
میترا
پاسخ
مرسی گلم از نظرت . انشاالله
سودابه
21 بهمن 92 11:37
عزیزم خدارو شکر که خوب شد..ایشالا همیشه سلامت باشه و شاد
میترا
پاسخ
مرسی از نظرت گلم . شماهم سلامت باشید
مهتاب
21 بهمن 92 14:08
میترا
پاسخ
مامان بردیا شیطون
21 بهمن 92 20:59
ای جوووووووووووووووووووونم ماشالا....... چشمت به جمال برف روشن شد...خدا رو شکر...... راستی مامانی کنجد بخور برای شیرت خیلی خوبه مقوی هم هست ببوس عسل خاله رو
میترا
پاسخ
ماشاالله به جونتان.بله دیگه
مامان بردیا شیطون
21 بهمن 92 21:01
لبخند زدی بهار با آن آمد یک باغ پر از نرگس و ریحان آمد ای دست بلند آسمان در دستت من نام تو را خواندم و باران آمد .
میترا
پاسخ
مامان بردیا شیطون
21 بهمن 92 23:20
قربونش برم دیگه داری مرد میشی
میترا
پاسخ
بله دیگه مردی شده
دخملي تنها دليل زنده بودنم...(لي لي)
22 بهمن 92 5:08
زندگی تنهاعبورنفس هانیست... تداعی لحظه هایی است که به یاد دوست می گذرد
میترا
پاسخ
مامان آوا
22 بهمن 92 11:22
¸,.•´¨`•.( -.- ).•´¨`•.,¸ ........¨`•-☆•--( “)(“ )-•-☆ _______________,*-:¦:-* ___0♥0♥_____♥0♥0,*-:¦:-* _0♥0000♥___♥0000♥0,*-:¦:-* 0♥0000000♥000000♥0,*-:¦:-* 0♥00000000000000♥0,*-:¦:-* _0♥000000000000♥0,*-:¦:-* ___0♥00000000♥0,*-:¦:-* _____0♥000♥0,*-:¦:-* _______0♥0,*-:¦:-* _____0,*-:¦:-* ____*-:¦:-*_____0♥0♥____♥0♥0 __*-:¦:-*____0♥0000♥___♥000♥0 _*-:¦:-*____0♥0000000♥000000♥0 _*-:¦:-*____0♥00000000000000♥0 __*-:¦:-*____0♥000000000000♥0 ____*-:¦:-*____0♥00000000♥0 ______*-:¦:-*_____0♥000♥0 _________*-:¦:-*____0♥0 ______________,*-:¦:-* ........¸,.•´¨`•.( -.- ).•´¨`•.,¸ ........¨`•-☆•--( “)(“ )-•-☆ تقدیم به دوست خوشکلم میترا جون وپسر نازش
میترا
پاسخ
مامان امیرحسین جونی
17 اسفند 92 2:14
خدا رو شکر پسرمون حالش خوب شده میترا جون اشکال نداره پستونک کم کم از سرش میفته اتفاقا برای موقع هایی که زیاد شیر میخوره خوبه اسید معدش و تنظیم میکنه منم چون جوجه زیاد میخوره نگران بودم ولی دکترش گفت هیچ مشکلی نداره الان دیگه خیلی کم میخوره هر وقت نمیخواد پرتش میکنه بیرون
میترا
پاسخ
مهرانم دیگه روزی دو تا سه بار بیشتر نمیخوردبیشتر پستونک مهمانی میخورد