گل پسرم در هشت ماهگی با عکس
مهران و هشت ماهگیش
مهران جان تو ماه هشت خیلی دوست داشتنی شده بودی مهران جلن انقدر دوست دارم دوست دارم فشارت بدم اما دلم نمیاد وقتی روی زمین نشستی بازویت را میگیرم و تکانت میدم و شما میرید رو ویبره
مهران تو ماه هشت چهار زانو میشینی به زبان خورمان کش پا میشینی دستهایتم میزاری روی پایت عکسش را بعدا میزارم........................
مهران جان وقتی چهار زانو راه میروی مثل اسب که راه میره و دستهایش صدا میده شما هم دستهایت صدا میکند و باسرعت تمام چهار زانو میرید.............................
مهران جان یاد گرفتی به طرف حمام در را به زور هل میدید که باز شود و به طرف لگن حمام میروید و میشینید کنار لگن . اگر در حمام راببندیم شما نرید تو حمام میزنی به در حمام که بری داخل ....................................
مهران جان اولین باری که ماما گفتی ت. ماه هشت بود تو ماه هشت کلمه های مثل بابا ببب میگی اد ت بت لااللللا هم میگی بیشتر جمله میگی اما ما که نمیفهمیمم چی میگی ........................................
مهران در هنگام خراب کاری
مهران یواشکی داشت پفک میخورد
مهران تو حمام.....
مهران میخواد درس بخواند
مهران کنار لگن نشسته