سلام مهران جان جمعه هفته پیش که 20 تیر ماه بود برای شما گوسفند عقیقه کردیم وگوسفند را به قیمه افطلاری تیدیل کردیم............. ... مهران جان پنج شنبه بعد ظهر بود بابا رفت برای شما گوسفند را گوشت و پدر جون برای شما دعای عقیقه را خواند مهران جان ان گوسفند مثل شما تپل مپل بود و وزن گوسفند 100 کیلو بود....................... شب رفتیم خانه مادر جون ( بابا ) بخوابیدیم تو اشپزخانه بودیم و من از دور مواظبت بود یک لحظه دیدم نیستی این اتاق و ان اتاق را گشتیم راه پله که به طرف بالا پشت بام میرفت نگاه کردم بله اقا گل پسر روی پله 7 یا 6 بودید که پیدایتان کردم و خیلی خیرت گذشت پله های سنگی اگر پرت میشدی چی میشد........... ...